دستیار یا جایگزین؟ آنگونه که معاونین رسانهملی در همایش دوروزه «هوش مصنوعی، فرهنگ و رسانه» تأکید کردهاند، قرار است فعلا به هوشمصنوعی تازه بهعنوان دستیار نگاه شود اما اگر قدری دقت کنیم، این پدیده که البته بخشهای مختلف زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده خیلی هم تازه نیست. در همان همایش با یکی از تهیهکنندگان رادیو صحبت کردم و متوجه شدم برخی شبکههای رادیویی خودمان هم مثل شبکههای مختلف رادیویی در جهان، به سمت هوش مصنوعی و جایگزینی آن با نیروی انسانی رفتهاند. اما این اتفاق، چقدر برای زبان فارسی ممکن است، چقدر میتوان یک ربات یا هوش غیرانسانی را جایگزین کرد و مطمئن بود که حس و حال زبان فارسی را منتقل میکند؟
بگذارید قدری با زبان دادههای واقعی صحبت کنیم. آنطور که آمار نشان میدهد، اروپا و آسیا بیش از دیگران به سمت هوشمصنوعی برای تولیدمحتوا و حتی جایگزینی خبرنگاران رفتهاند. مثلا یکی از رادیوهای لهستان با اخراج خبرنگاران خود در اکتبر ۲۰۲۴، بهطور کامل سمت هوشمصنوعی رفته است. این شبکه رادیویی، از سه مجری مجازی مبتنی بر هوش مصنوعی به نامهای یاکوب، امیلیا و الکس برای ارائه برنامههای اجتماعی و فرهنگی استفاده کرده است. مدیر این رادیو قبلا اعلام کرده بود این اقدام با هدف جذب مخاطبان جوانتر و بررسی فرصتها و تهدیدهای هوشمصنوعی در رسانهها صورت گرفته است. هرچند که اعتراض به این اتفاق و اخراج نیروی انسانی هم شدتگرفت. بهطوریکه وزیر دیجیتال لهستان، خواستار تنظیم مقرراتی برای استفاده از هوش مصنوعی در رسانهها شد و تأکید کرد استفاده از این فناوری باید به نفع انسانها باشد، نه جایگزینی آنها با ماشین.
از لهستان تا فیلیپین اما فقط لهستان نبود که سراغ هوشمصنوعی رفت. فیلیپین هم جزو کشورهایی است که به سمت استفاده از هوشمصنوعی بهجای مجریان ورزشی رفته است. خبرها نشان میدهد سپتامبر ۲۰۲۳، شبکه GMA فیلیپین از دو مجری ورزشی هوشمصنوعی به نامهای مایا و مارکو رونمایی کرد.
این مجریان مجازی با استفاده از فناوریهای تصویرسازی سهبعدی، تبدیل متن به گفتار و انیمیشن، به زبانهای انگلیسی و فیلیپینی برنامههای ورزشی را ارائه دادند. البته شبکه یادشده این را هم گفت که این مجریان جایگزین خبرنگاران انسانی نخواهند شد، بلکه مکمل آنها خواهند بود. بااینحال، این اقدام با واکنشهای منفی از سوی برخی خبرنگاران و رسانهها همراه بود و درباره جایگزینی شغلهای انسانی با هوش مصنوعی نگرانیهایی ابراز کردهاند. حالا که صحبت از رادیو شد، بگذارید بخش دیگر، یعنی تلویزیون را هم بررسی کنیم. دوست جدیدم «هوشمصنوعی» معتقد است که بخش زیادی از شرکتهای تلویزیونی معادل ۷۰درصد، از ابزارهای هوشمصنوعی برای تولید خود استفاده میکنند.
درعینحال، ۴۵درصد از رسانههای تلویزیونی برای بررسی صحت اخبار و تایید اطلاعات، سراغ هوشمصنوعی میروند. رقم دیگر هم مربوط به استودیوهای تلویزیونی است که برای برنامههای خود، سمت سرمایهگذاری هوشمصنوعی رفتهاند تا نیروی انسانی خود را به این دانش مجهز کنند. البته همه این آمار را همین دوست جدیدم گفته و نمیتوان آن را بهطور قطع تایید یا تکذیب کرد.
اگر قرار باشد برآیند این آمار را با گزارههای ذکرشده درباره رادیو ترکیب کنیم، باید بگوییم فعلا برای زبان فارسی، جایگزینی کامل ممکن نیست. یعنی شاید بتوان در برنامههای موسیقیمحور رادیو، بهطور کامل از هوشمصنوعی استفاده کرد، اما در مورد برنامههای ترکیبی و مجریمحور که بخش زیادی از آن روی پاشنه کلام مجری میچرخد، استفاده کامل از هوشمصنوعی قدری زود است. شاید باید طبق آنچه معاون سازمان صداوسیما گفت رفتار کرد و به هوشمصنوعی بهمنزله دستیار نگریست.
تحول رسانهملی به سوی هوش مصنوعی مخلص کلام درست همان چیزی است که شاهید مظفری، سرپرست مرکز طرح و برنامه و بودجه صداوسیما بهتازگی بیان کرده است: «ما دنبال بهرهگیری از تمام ظرفیتهای موجود در کشور هستیم؛ چه حقیقی و چه حقوقی. هدف، ایجاد بسترهایی برای همکاریهای علمی، فناورانه و رسانهای است تا پروژههای مشترکی تعریف و اجرا شوند. برگزاری همایشها، ایجاد مرکز رشد دیجیتال و باشگاه هوشمصنوعی رسانهای ازجمله اقدامات عملی ما در این زمینه بوده است. خلاقیت، الهام و ذوق، ویژگیهای انسانی هستند که هرچند میتوان با دادهها شبیهسازیشان کرد، اما قابل جایگزینی نیستند. ما باید هنرمندان را تشویق کنیم خود را با ابزارهای نوین تطبیق دهند، نه اینکه از آنها دوری کنند.
آینده رسانه، آیندهای تعاملیتر، دقیقتر و هوشمندتر خواهد بود. فناوری هوشمصنوعی این امکان را فراهم کرده که مخاطبان ما به حرفهایترین تولیدکنندگان محتوا تبدیل شوند. تعامل رسانه و مخاطب به حداکثر ممکن خواهد رسید؛ و این تحولی است که نمیتوان نادیدهاش گرفت.» درنهایت اینکه شاید بهتر باشد با این رفیق تازه (دارا) همراه شویم و احترامش را نگهداریم تا شاید روزی ناچار نشویم جای خود را به او بدهیم!